ویدئو خلاصه آشنایی با انواع مختل پارچه

انواع پارچه
5/5 - (1 امتیاز)

تحلیل جامع منسوجات: از الیاف بنیادین تا استانداردهای جهانی و فناوری‌های پیشرفته انواع پارچه

قبلا در مقاله راهنمای جامع انواع پارچه‌ لباس توضیحاتی درباره انواع پارچه لباس دادیم. امروز می خواهیم به شکل تخصصی تر و جامع تری به بررسی انواع پارچه ها بپردازیم.

اصول بنیادین نساجی

برای شناخت انواع پارچه باید بدانید صنعت نساجی یک حوزه مهندسی پیچیده است که در آن خواص فیزیکی و شیمیایی ماده اولیه مستقیماً بر عملکرد محصول نهایی تأثیر می‌گذارد. درک این حوزه، نیازمند شناسایی دقیق بلوک‌های ساختمانی اصلی، یعنی الیاف، و فرآیندهای مکانیکی تبدیل آن‌ها به منسوجات است.

تعریف اجزای بنیادین انواع پارچه یا منسوجات

نقش الیاف (Fiber): الیاف، ساختارهای نازک و نخ‌مانندی هستند که به عنوان بلوک اصلی ساختمان منسوجات شناخته می‌شوند. این مواد چه طبیعی باشند و چه مصنوعی، نسبت طول به عرض بالایی دارند و می‌توانند به نخ ریسیده شده یا مستقیماً به پارچه تبدیل شوند.

منسوجات (Textiles): منسوجات به هر ماده یا محصولی اطلاق می‌شود که از طریق بافندگی، کشبافی، یا اتصال الیاف ساخته می‌شود. عملکرد نهایی پارچه (مانند راحتی، دوام، و ایمنی) حاصل تعامل ساختار شیمیایی الیاف، کیفیت نخ، و سازمان بافت است.

اهمیت شناخت الیاف: برای متخصصان پوشاک (شامل طراحان، دوزندگان، و تولیدکنندگان)، آشنایی با خواص الیاف ضروری است. این دانش در مراحل طراحی الگو، برش پارچه، و مهم‌تر از آن در نگهداری محصول نهایی (مانند شستشو و لکه‌گیری) به منظور حفظ خصوصیات مورد انتظار، حیاتی است.

تغییر کاربری الیاف در مهندسی پارچه

اگرچه استفاده روزمره از الیاف بیشتر در پوشاک متمرکز است، اما در دهه‌های اخیر، دامنه کاربرد آن‌ها به طور گسترده‌ای به حوزه‌های تخصصی و فنی تسری یافته است. این امر نشان‌دهنده یک بازار رو به رشد است که در آن الیاف پلیمری و مصنوعی، دیگر صرفاً جایگزینی برای الیاف طبیعی نیستند، بلکه مواد مهندسی شده‌ای برای کاربردهای خاص به شمار می‌روند.

مصارف مدرن الیاف شامل محصولات صنعتی، ساخت‌وسازهای عمرانی، صنعت هوافضا، و کاربردهای نظامی می‌شود. همچنین، در حوزه پزشکی، الیاف قابل کاشت برای بخیه‌ها، پیوندهای عروقی، و تولید غشاهای دیالیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این بخش‌های تخصصی، خواص فیزیکی الیاف مانند استحکام مکانیکی، پایداری شیمیایی، و مقاومت حرارتی، اهمیت حیاتی‌تری نسبت به فاکتور راحتی پوشاک روزمره پیدا می‌کنند. برای مثال، الیاف تقویت شده در کالاهای ورزشی (مانند راکت‌ها و چوب‌های گلف) مستلزم دوام بسیار بالا و وزن سبک هستند که این خواص اغلب در الیاف پلیمری به دست می‌آید.

دسته‌بندی جامع الیاف انواع پارچه بر اساس منشأ شیمیایی

طبقه‌بندی الیاف پارچه بر اساس منشأ، پایه اصلی برای درک خصوصیات عملکردی پارچه مانند جذب رطوبت، قابلیت تنفس، و رفتار حرارتی است. الیاف به سه دسته کلی طبیعی، بازیافتی (نیمه مصنوعی)، و مصنوعی تقسیم می‌شوند.

الیاف طبیعی انواع پارچه (Natural Fibers)

الیاف طبیعی انواع پارچه از منابع گیاهی، حیوانی، یا معدنی به دست می‌آیند و خود به دو زیرگروه اصلی تقسیم می‌شوند:

الیاف سلولزی (نباتی)

این الیاف منشأ گیاهی دارند و شامل پنبه، کتان، کنف، و رامی هستند. سلولز جزء اصلی تشکیل دهنده الیاف پنبه بالغ است که محتوای آن به حدود ۹۴ درصد می‌رسد.

به طور مثال پارچه های کتان و فلامنت بسیار شبیه هم هستند و اکثرا مشتریان عزیز ما بین آن دو را اشتباه می گیرند. پیشنهاد می کنم صفحه کلاه تبلیغاتی که از این دو پارچه استفاده شده را مشاهده کنید.

های نباتی
  • پنبه (Cotton): پنبه پرکاربردترین الیاف طبیعی است. الیاف پنبه‌ای هادی حرارت هستند و حرارت بدن را به بیرون منتقل می‌کنند، در نتیجه احساس خنکی ایجاد می‌کنند. از نظر خواص جذب رطوبت، پنبه پیش از آنکه مرطوب به نظر برسد، قابلیت جذب رطوبت معادل ۱.۵ برابر وزن خود را داراست. این الیاف در برابر سایش مقاوم بوده و به راحتی لکه‌گیری و شسته می‌شوند. لازم به ذکر است که در ایران، لباس‌های پنبه‌ای معمولاً با نام “نخی” شناخته می‌شوند. پارچه‌های پنبه‌ای با وجود لطافت و تنفس‌پذیری، در برابر نور مستقیم آفتاب آسیب‌پذیر هستند و همچنین به مراقبت ویژه‌ای در شستشو نیازمندند (توصیه می‌شود از پودرهای شوینده خشن استفاده نشود).
  • کتان (Linen): کتان از نظر خصوصیات بسیار شبیه پنبه است. پارچه‌های کتانی دارای سطح صاف و درخشنده هستند و زودتر از پنبه تمیز می‌شوند. بافت کتان معمولاً شل‌تر از پنبه بافته می‌شود و الیاف آن توخالی‌تر هستند. این ساختار توخالی اجازه می‌دهد تا هوا آزادانه‌تر در گردش باشد، به همین دلیل قابلیت تنفس کتان بیشتر از پنبه است و برای فصل تابستان مناسب‌تر است.
  • کنف (Hemp): این الیاف شبیه به کتان هستند اما ضخامت بیشتری داشته و براق نیستند. به طور سنتی، کنف برای لباس مناسب نبوده و از آن در تولید گونی و طناب استفاده می‌شده است.

الیاف پروتئینی (حیوانی)

این الیاف منشأ حیوانی دارند و شامل پشم، موهر، کشمیر، و ابریشم هستند.

انواع پارچه پروتئینی
  • پشم (Wool): پشم یکی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین الیاف نساجی است. این الیاف گرم هستند و دوام بالایی دارند؛ پشم می‌تواند ۲۰,۰۰۰ بار روی خود خم شود بدون آنکه تار و پود آن بشکند. پشم قابلیت جذب رطوبت قابل توجهی دارد (تا ۳۰٪ وزن خود). انواع پارچه‌های پشمی بسیار متنوع هستند، از نمونه‌های سبک تا فاستونی‌های گرم و ضخیم.
  • انواع تخصصی پشم: موهر، به دلیل زیبایی، درخشندگی، و استحکام بیشتر، علاوه بر پوشاک، در مبلمان و فرش نیز کاربرد دارد. کشمیر نیز از نظر نرمی و عایق بودن بسیار مطلوب است.
  • ابریشم (Silk): ابریشم که توسط کرم ابریشم تولید می‌شود، به عنوان محکم‌ترین، بادوام‌ترین، و درخشان‌ترین نخ جهان شناخته می‌شود. در نگاه اول ظریف به نظر می‌رسد، اما از استحکام بالایی برخوردار است. این الیاف پروتئینی به دلیل درخشش طبیعی و قابلیت تنظیم دمای بدن، برای لباس‌های مجلل مناسب هستند.

الیاف بازیافتی انواع پارچه (Regenerated Fibers) یا نیمه مصنوعی

این گروه از الیاف با فرآوری شیمیایی الیاف طبیعی (معمولاً سلولز) ساخته می‌شوند. به همین دلیل به آن‌ها الیاف نیمه‌مصنوعی نیز گفته می‌شود.

انواع پارچه بازیافتی

ویسکوز (Viscose/Rayon): ویسکوز که گاهی اوقات پنبه انسان نیز نامیده می‌شود، نوع اصلی الیاف بازیافتی و دومین گونه بزرگ الیاف شیمیایی است. ماده خام اصلی آن خمیر شیمیایی (پالپ چوب یا پنبه) است که از طریق واکنش شیمیایی بازسازی می‌شود.

  • خواص ویسکوز: این الیاف برای تولید منسوجات بسیار نرم و لطیف استفاده می‌شوند. ویسکوز دارای خاصیت رطوبت‌سنجی خوبی است (میزان بازیابی رطوبت حدود ۱۳٪) و به راحتی رنگ می‌شود. با این حال، ویسکوز هادی گرما است و احساس گرما ایجاد می‌کند. همچنین، مقاومت آن در برابر اسید ضعیف است و مقاومت قلیایی آن از پنبه کمتر است.

لیوسل (Lyocell) و مودال (Modal): این الیاف نسل جدیدی از ریون هستند که فرآیندهای تولید آن‌ها پیشرفته‌تر است. لیوسل (از سلولز درختان) به دلیل استفاده از فرآیندهای پایدارتر، به عنوان گزینه‌ای دوستدار محیط زیست شناخته شده است. مودال (از درختان راش) نیز جذب رطوبت و استحکام بیشتری نسبت به ویسکوز سنتی دارد.

در تحلیل مقایسه‌ای الیاف سلولزی، مشخص می‌شود که الیاف سلولزی مانند پنبه خاصیت ارتجاعی ضعیفی دارند. به عنوان مثال، پارچه پنبه‌ای پس از مدتی استفاده شکل خود را از دست داده و شل می‌شود. این ضعف مکانیکی ناشی از ساختار سلولزی آن‌ها است. با این حال، همین ساختار شیمیایی و فیزیکی سبب می‌شود تا این الیاف دارای قابلیت تنفس بسیار بالا (به دلیل هدایت حرارتی) و راحتی باشند که برای لباس‌های تابستانی ضروری است. این تعادل میان راحتی و ضعف مکانیکی، نیاز به ترکیب الیاف (Blends) را در تولید منسوجات مدرن توجیه می‌کند.

از طرفی، تولید ویسکوز نشان‌دهنده تلاشی برای تقلید از راحتی الیاف طبیعی (مانند نرمی و جذب رطوبت) با هزینه‌ای بهینه‌تر است. اما با توجه به اینکه لیوسل (Tencel) و مودال به عنوان نسل‌های جدید ریون با فرآیندهای شیمیایی پاک‌تر توسعه یافته‌اند ، می‌توان دریافت که صنعت نساجی به سمت حفظ خواص مطلوب سلولزی (نرمی و راحتی) اما با کاهش اثرات زیست‌محیطی فرآیندهای شیمیایی حرکت می‌کند.

الیاف مصنوعی انواع پارچه (Synthetic Fibers)

مصنوعی

پلی‌استر (Polyester): متداول‌ترین الیاف مصنوعی است که عمدتاً از پلی‌اتیلن ترفتالات (PET) تشکیل شده است.

این الیاف کاملاً توسط انسان و از ترکیبات شیمیایی (پلیمرها) تولید می‌شوند و در طبیعت یافت نمی‌شوند. الیاف مصنوعی به دلیل ویژگی‌های منحصر به فرد مانند چروک‌ناپذیری، دوام، و قیمت مناسب، کاربرد گسترده‌ای دارند.

  • خواص: استحکام بالا، مقاومت در برابر چروک‌شدگی و آب رفتن. مقاومت عالی در برابر مواد شیمیایی از جمله اسیدها، قلیاها و حلال‌های آلی. دارای خشک‌شوندگی سریع و مقاومت خوب در برابر اشعه ماوراء بنفش (UV) است.
  • معایب: اصلی‌ترین چالش پلی‌استر، عدم تنفس‌پذیری مناسب است که باعث تجمع رطوبت و تعریق بدن می‌شود. همچنین، الیاف مصنوعی هنگام قرارگیری در معرض شعله، ذوب می‌شوند و خطر سوختگی جدی در اثر تماس مواد مذاب با پوست را به همراه دارند.

نایلون (Nylon/Polyamide): نایلون از پلی‌آمیدها تشکیل شده است.

  • خواص: نایلون دارای استحکام کششی بسیار بالا، خاصیت ارتجاعی عالی، و مقاومت بسیار بالا در برابر سایش است. این ویژگی‌ها به همراه قابلیت ارتجاعی بالا، آن را برای تولید لباس‌های ورزشی، جوراب‌بافی و مایو مناسب می‌سازد.
  • مقایسه با پلی‌استر: نایلون جذب رطوبت بالاتری نسبت به پلی‌استر دارد اما در مقایسه با پلی‌استر، در برابر نور خورشید طولانی‌مدت زرد شده و تخریب می‌شود.

اکریلیک (Acrylic): این الیاف نرم، گرم، و سبک هستند و اغلب به عنوان جایگزینی برای پشم در لباس‌های هوای سرد، پتو، و ژاکت استفاده می‌شوند. اکریلیک در برابر حشرات موذی و تابش نور آفتاب مقاوم است.

برای درک بهتر، جدول زیر خلاصه‌ای از مقایسه ویژگی‌های اصلی الیاف را ارائه می‌دهد:

مقایسه ویژگی‌های الیاف اصلی

ویژگیپنبه (طبیعی)پلی‌استر (مصنوعی)نایلون (مصنوعی)ویسکوز (بازیافتی)
منشأ اصلیسلولزی گیاهیپلیمری شیمیایی (PET)پلیمری شیمیایی (پلی آمید)سلولزی بازسازی شده
هدایت حرارتیبالا (خنک) پایین (گرم)متوسطبالا (گرم)
راحتی و تنفسبالاپایین (بهبود یافته در میکروفایبر)متوسط/بالا (در کاربردهای ورزشی)بالا (نرم و لطیف)
مقاومت در برابر چروکضعیفبالا بالاضعیف
استحکام و دواممتوسطبالابسیار بالا (ضد سایش)متوسط (کمتر در حالت خیس)
الاستیسیتهضعیف (شل شدن پس از پوشیدن)متوسطعالیضعیف

دسته‌بندی ساختاری انواع پارچه‌ها و مکانیک بافت

ساختار پارچه نحوه سازماندهی نخ‌ها است و به طور مستقیم بر خواص فیزیکی محصول نهایی مانند کشش، دراپ (افتادگی)، و استحکام تأثیر می‌گذارد. پارچه‌ها به سه دسته اصلی بافته شده، کشباف و بی‌بافت تقسیم می‌شوند.

پارچه های بافته شده (Woven Fabrics)

پارچه‌های بافته شده از دو سیستم نخ عمود بر یکدیگر (تار و پود) تشکیل می‌شوند که طبق قانون خاصی در هم تنیده شده‌اند. این نوع ساختار، پارچه‌ای با استخوان‌بندی محکم، بافت فشرده، و کشش بسیار کم تولید می‌کند.

سازمان‌های بافت اصلی (Weave Structures)

پارچه های با بافت اصلی
  1. بافت ساده (Plain Weave): این سازمان ابتدایی‌ترین و اساسی‌ترین ساختار بافت است. قانون سازمان آن این است که نخ تار و پود به طور متناوب یکی بالا و یکی پایین در هم تنیده می‌شوند. بافت ساده بیشترین نقاط تقاطع تار و پود را دارد و در نتیجه پارچه‌ای با سطح صاف، بافت محکم، اما احساس سفتی و کشش کم ایجاد می‌کند. کاربردهای رایج شامل پارچه‌های تخت، پاپلین، و فلانل است.
  2. بافت کجراه (Twill Weave): ویژگی اصلی این بافت، ایجاد یک خط مایل پیوسته (جناغی) بر روی سطح پارچه است. حرکت هر نخ تار یکسان است، اما نقطه شروع متفاوت است که باعث ایجاد طرح مورب یا V شکل می‌شود. پارچه جناغی برای ساخت شلوار جین (Denim)، پیراهن، و کت و شلوار کاربرد دارد.
  3. بافت ساتن/اطلس (Satin Weave): فرآیند بافت ساتن پیچیده‌تر از بافت ساده و جناغی است. به دلیل سازماندهی خاص تار و پود، روی پارچه بسیار صاف، ظریف و براق است، در حالی که پشت پارچه ساده و مات باقی می‌ماند. این ساختار حسی از لوکس بودن را منتقل می‌کند و عمدتاً در لباس‌های مجلسی، شب، و ملحفه‌های مرغوب استفاده می‌شود. 

پارچه های کشباف (Knitted Fabrics)

پارچه‌های کشباف از طریق بافتن نخ به دور خود و ایجاد حلقه‌های درهم تنیده ساخته می‌شوند. تفاوت اساسی فرآیند تولید پارچه‌های کشباف با بافته شده، عامل ایجاد کشش‌پذیری ذاتی و انعطاف‌پذیری بالای آن‌ها است.

پارچه های بافت کشی
  • کشباف پودی (Weft Knit): این نوع بافت شبیه به جامپرهای دستباف است و الگوی V شکل بسیار مشخصی دارد. مثال‌های رایج شامل پارچه‌های تریکو، فانریپ، و دورس است. دورس یک پارچه ضخیم است که اغلب برای تولید گرم‌کن‌های ورزشی و هودی‌ها استفاده می‌شود.
  • کشباف تاری (Warp Knit): اگرچه این پارچه نیز با بافتن نخ به دور خود درست می‌شود، اما الگوی آن پیچیده‌تر است و شکل V نخ‌ها کمتر مشخص و بیشتر به صورت راه راه دیده می‌شود.

پارچه های بی‌بافت (Non-Woven Fabrics)

منسوجات بی‌بافت نوعی پارچه هستند که در ساختار آن‌ها هیچ‌گونه فرآیند بافندگی یا کشبافی به کار نمی‌رود. تولید آن‌ها تنها از طریق روش‌های مکانیکی، شیمیایی، یا حرارتی انجام می‌شود. الیاف (که اغلب مصنوعی هستند) با استفاده از عملیات سوزن‌زنی، حرارت‌دهی (در الیاف ترموپلاستیک)، یا اتصال شیمیایی به یکدیگر پیوند داده می‌شوند.

ویژگی‌ها و کاربردها:

منسوجات بی‌بافت به طور کلی استحکام و انعطاف‌پذیری کمتری نسبت به منسوجات بافته شده دارند. با این حال، صنعت منسوجات بی‌بافت یکی از صنایع پیشتاز در حوزه نساجی است و در دو دهه گذشته نرخ رشد متوسط سالانه حدود ۱۰٪ داشته است.

  • پزشکی و بهداشتی: این پارچه‌ها کاربرد فراوانی در تولید البسه یک‌بار مصرف بیمارستانی (ماسک، کلاه، لباس‌های اتاق عمل) دارند. ویژگی‌هایی مانند قابلیت استریلیزاسیون (بخار، اتیلن اکساید، پلاسما) و خواص ضد حساسیت و ضد قارچ، استفاده از آن‌ها را در محیط‌های کلینیکی حیاتی می‌سازد.
  • کشاورزی: منسوجات نبافته (نانوون) برای حفاظت از گیاهان در برابر سرما، حشرات، آفات، بادهای خشک‌کننده، و بارش‌های شدید استفاده می‌شوند.

تحلیل ساختار و عملکرد:

ساختار پارچه نقش مهمی در تقویت یا محدود کردن خواص ذاتی الیاف دارد. به عنوان مثال، الیاف مصنوعی مانند پلی‌استر ذاتاً دارای دوام و استحکام شیمیایی بالایی هستند. اگر پلی‌استر به صورت بافت ساده تولید شود، پارچه نهایی مستحکم و فاقد کشش خواهد بود. اما اگر همین الیاف در ساختار کشباف تولید شوند (مانند بسیاری از لباس‌های ورزشی)، به دلیل مکانیک بافت حلقوی، کشش‌پذیری لازم برای حرکت ورزشی را فراهم می‌کنند.

همچنین، در تولید منسوجات بی‌بافت، استفاده از الیاف با خاصیت ترموپلاستیک (مانند پلی‌استر و نایلون) ضروری است تا اتصال الیاف از طریق حرارت و بدون نیاز به فرآیند پیچیده بافندگی میسر شود. این امر موجب کاهش هزینه تولید می‌شود، هرچند به قیمت کاهش استحکام مکانیکی پارچه تمام شده است.

مقایسه ساختار و عملکرد اصلی پارچه‌ها

ساختار پارچهاصل تولیدویژگی کلیدی عملکردیکشش‌پذیری ذاتینمونه کاربرد
بافته شده (Woven)تار و پود عمود بر هماستحکام مکانیکی، پایداری ابعادیکمشلوار جین، پیراهن رسمی، ملحفه
کشباف (Knitted)حلقه‌های درهم تنیدهانعطاف‌پذیری بالا، راحتی حرکتبسیار بالالباس ورزشی، تی‌شرت، هودی
بی‌بافت (Non-Woven)اتصال حرارتی، شیمیایی، مکانیکیهزینه پایین، قابلیت یک‌بار مصرف، استریلیزاسیونبسیار کمماسک، گان بیمارستانی، محصولات بهداشتی

پارچه‌های بافته شده بر اساس ساختارهای پایه (Woven Structures)

این پارچه‌ها بر اساس نحوه درهم تنیدن نخ‌های تار و پود تعریف می‌شوند و استحکام و زیردست آن‌ها مستقیماً به الگوی بافت بستگی دارد.

بافت تافته (Plain Weave) و مشتقات

بافت تافته یا ساده، پایه و اساس پارچه‌های بافته شده است که در آن نخ‌های تار و پود به صورت منظم و یک در میان درهم تنیده می‌شوند.

انواع پارچه با بافت تافته

آکسفورد (Oxford)

آکسفورد نوعی بافت اصلاح شده تافته با ساختار سبدمانند (Basket Weave) است. در این بافت، دو نخ در امتداد طول یک نخ درشت و سنگین‌تر، به صورت متقاطع یا برعکس ترکیب شده و ساختار سبد مانندی را ایجاد می‌نمایند. این ساختار ویژه باعث می‌شود پارچه علاوه بر استحکام، اجازه عبور هوا را داده و خنک بماند. همچنین بافت سبدی خاص آکسفورد، آن را کمتر مستعد چین و چروک ناشی از پوشیدن طولانی مدت می‌سازد. آکسفورد که در ابتدا به عنوان لباس ورزشی در چوگان استفاده می‌شد، امروزه عمدتاً در تولید پیراهن‌های کلاسیک مردانه با یقه دکمه‌دار کاربرد دارد.

پوپلین (Poplin)

پوپلین پارچه‌ای با بافت ساده است که با استفاده از نخ‌های تار بسیار ظریف و نخ‌های پود درشت‌تر ساخته می‌شود. این تفاوت در ضخامت نخ‌های تار و پود، ساختار ویژه و سبک وزنی به پارچه می‌دهد. پوپلین دارای روکشی سبک و مناسب است. کرپ پوپلین نیز یکی از مشتقات این نوع پارچه است که می‌تواند از ابریشم، الیاف مصنوعی، پشم و پنبه تولید شود.

تافته (Taffeta)

تافته به دلیل وجود تارهای محکم تابیده شده در تولید، بافت سفت و خشکی دارد. این پارچه می‌تواند از الیاف ابریشم، ریون، نایلون یا پلی‌استر تهیه شود و سطح براقی دارد که ناشی از استفاده از این الیاف است. ویژگی منحصر به فرد تافته، تولید صدای “خش‌خش” خاص هنگام حرکت لباس است. ساختار محکم آن باعث ماندگاری بالا، مقاومت در برابر چروک و ایستایی خوب می‌شود. تافته برای دوخت لباس شب و لباس عروس با رنگ براق، پرده‌های شیک و آستر کت‌های مجلل استفاده می‌شود.

بافت سرژه (Twill Weave) و منسوجات مقاوم

بافت سرژه با خطوط مورب (کجراه) بر روی سطح پارچه مشخص می‌شود و به دلیل تراکم بالای بافت، دارای استحکام مکانیکی فوق‌العاده‌ای است.

سرژه

دنیم (Denim)

دنیم یک پارچه با بافت کجراه است که عمدتاً از پنبه تولید می‌شود، هرچند امروزه از ترکیب پنبه، پلی‌استر و نایلون (پلی دنیم) نیز استفاده می‌شود. استحکام بالای دنیم ناشی از فرآیند بافت محکم آن است که در آن نخ پود به صورت رفت و برگشت از نخ‌های تار عبور می‌کند و هیچ شکافی در پود باقی نمی‌ماند، که منجر به پارچه‌ای بسیار صاف و محکم می‌شود.

انواع ساختاری دنیم:

  • دنیم لبه‌دار (Selvedge): بافته شده با دستگاه بافندگی شاتل که کیفیت بالایی دارد و لبه پارچه با رنگ مشخص (معمولاً نارنجی یا قرمز) بافته می‌شود.
  • پلی دنیم (Poly Denim): اصطلاحی برای دنیم تولید شده از پنبه، پلی‌استر و سایر الیاف مصنوعی که نرم‌تر بوده و خاصیت کشسانی دارد.
  • دنیم اسیدشویی: پارچه‌ای نرم‌تر با طرح سنگ‌شور یا مرمری که با شست‌وشو در ماشین لباس‌شویی با کلر و سنگ پوکه تولید می‌شود.

کاربرد اصلی دنیم در پوشاک، شامل شلوار جین، کت، دامن و جلیقه است.

گاباردین (Gabardine)

گاباردین یک پارچه با بافت سرژه (کجراه) است که در سال‌های ۱۸۸۰ توسط توماس بربری ابداع شد. این پارچه با بافت محکم و متراکم شناخته می‌شود؛ به این معنی که تعداد نخ‌ها در هر اینچ مربع بسیار زیاد است. این بافت متهاجر باعث می‌شود سطح پارچه صاف و مقاوم به نظر برسد و خطوط مورب با برجستگی کم بر روی سطح آن مشخص است. گاباردین می‌تواند از پنبه، پلی‌استر، یا ترکیبی از پشم و پنبه تهیه شود. این تراکم بالا عامل مقاومت، شکل‌پذیری و دوام بالای گاباردین است و از آن در دوخت پالتو، کت و شلوار رسمی و مانتو استفاده می‌شود.

به طور کلی، استحکام بالای پارچه‌هایی مانند دنیم و گاباردین مستقیماً از چگالی بافت آن‌ها نشأت می‌گیرد. ساختار کجراه امکان بسته‌بندی نخ‌ها با تراکم بسیار بالا را فراهم می‌کند که در نتیجه، پارچه‌ای با مقاومت فوق‌العاده در برابر سایش و پارگی تولید می‌شود. این طراحی ساختاری، این منسوجات را ذاتاً برای کاربردهای سخت و لباس‌های با دوام بالا متمایز می‌کند.

بافت ساتن (Satin Weave)

ساتن در واقع یک روش بافت است و نه لزوماً جنس الیاف. بافت ساتن با در هم رفتن چهار یا بیشتر نخ پود به روی یک نخ تار یا برعکس، شکل می‌گیرد.

ویژگی‌های اصلی: این سازماندهی خاص تار و پود باعث می‌شود سطح پارچه ساتن بسیار براق، لغزنده و لطیف باشد، در حالی که پشت آن مات و ساده است. ساتن مقاومت خوبی در برابر چروک شدن دارد و انعطاف‌پذیری آن باعث خوش‌فرم بودن در بدن می‌شود. این براقیت یک ویژگی ساختاری است که به دلیل چینش خاص تار و پود (لغزندگی نخ‌های بلند) ایجاد می‌شود، و این موضوع امکان استفاده از الیاف مصنوعی مانند پلی‌استر و نایلون را برای تولید ساتن با ظاهری مشابه ابریشم فراهم می‌کند.

انواع ساختاری ساتن:

  • ساتن ابریشمی (Silk Satin): لوکس‌ترین نوع، نرم، بسیار براق و لطیف، کاربرد در لباس عروس و شب.
  • ساتن پشت کرپ (Crepe Back Satin): یک پارچه دو رو است که یک روی آن ساتن درخشان و روی دیگر آن کرپ مات است. این پارچه ایستایی ندارد و لخت است.
  • ساتن آنتیک: دارای الیاف ابریشمی بافته شده، درخشندگی بالایی دارد اما سطح آن کاملاً صاف و صیقلی نیست.

پارچه‌های بافته شده با طرح‌های تخصصی و ساختارهای کرپ

این دسته شامل پارچه‌هایی است که هویت آن‌ها از تکنیک‌های بافت پیچیده (مانند ژاکارد) یا فرآیندهای تخصصی نخ (مانند تاب زیاد در کرپ) نشأت می‌گیرد.

کرپ و ساختارهای نخ تابیده (Crepe and Highly Twisted Yarns)

کرپ پارچه‌ای است که دارای ظاهری برآمده و حاوی خطوط و چروک‌هایی در بعضی قسمت‌هاست.  این ظاهر چروکیده نتیجه مستقیم استفاده از نخ‌های با تاب بسیار بالا (High Twist Yarn) در فرآیند تولید است که باعث می‌شود الیاف پس از بافت، تمایل طبیعی به پیچیدن و جمع شدن پیدا کنند و یک چروک عملکردی و طراحی شده در سطح پارچه ایجاد شود.

انواع پارچه کرپ

شیفون (Chiffon)

شیفون نوعی پارچه سبک با بافت ساده و حالت توری است که از نخ تابیده شده (ابریشم، پلی‌استر، نایلون یا ریون) به وجود می‌آید. این پارچه بسیار ظریف، نازک، وضوح و شفافیت بالایی دارد و کاملاً بدن‌نما است. شیفون اغلب در طراحی تور، روسری و لباس عروس کاربرد دارد.

ژرژت (Georgette)

ژرژت نوعی کرپ نازک است که از نخ‌های محکم تابیده شده تولید می‌شود، بنابراین شکل ظاهری آن کمی حالت چروکیده دارد. در گذشته فقط از ابریشم خالص تهیه می‌شد اما امروزه با الیاف مصنوعی نیز تولید می‌شود.

تمایز ژرژت از شیفون: ژرژت و شیفون ابریشمی شباهت‌هایی دارند، اما تفاوت کلیدی در ساختار بافت آن‌هاست. ژرژت دارای بافت سفت‌تر و محکم‌تری نسبت به شیفون است. این ساختار محکم‌تر باعث می‌شود که ژرژت شفافیت بالایی نداشته و بدن‌نما نباشد (تنها سایه‌ای از بدن زیر پارچه مشخص است)، در حالی که شیفون کاملاً شفاف و شبیه تور است. به دلیل افت و ریزش بسیار زیبا، ژرژت برای تولید لباس‌های مجلسی و دامن‌هایی که ریزش زیادی نیاز دارند، استفاده می‌شود.

انواع دیگر کرپ

تنوع کرپ‌ها بسیار بالاست. برخی از انواع شناخته شده شامل کرپ چینی (سبک و معمولاً مات)، کرپ حریر، کرپ گاباردین، کرپ ژرسه، و کرپ دیور است. پارچه کرپ دیور به دلیل استفاده از نخ پنبه‌ای و درصد بیشتری پلی‌استر، خاصیت ضد چروک بودن دارد. کرپ حبابی یا پفکی نیز به دلیل بافت لطیف و برجسته بیشتر برای دوخت مانتو و شومیز استفاده می‌شود.

جدول مقایسه پارچه‌های حریر سبک (شیفون و ژرژت)

ویژگیشیفون (Chiffon)ژرژت (Georgette)
ساختار بافتبافت ساده، اغلب توری شکل، نخ تابیدهنوعی کرپ، بافت محکم‌تر، نخ محکم تابیده
شفافیتکاملاً شفاف و بدن‌نماظریف و نازک، اما بدن‌نما نیست
زیر دست ظاهریکمی خشن و توریحالت کمی چروکیده و مات

پارچه‌های طرح‌دار در بافت (Jacquard and Damask)

ژاکارد (Jacquard)

ژاکارد نه به جنس پارچه، بلکه به روش بافت اشاره دارد. طرح این پارچه به جای آنکه روی سطح چاپ شود، مستقیماً در تار و پود پارچه بافته می‌شود، که منجر به ایجاد طرح‌های برجسته و مقاوم می‌شود. این روش بافت، طرحی ماندگار با مقاومت بالا ایجاد می‌کند و همچنین مضرات مواد شیمیایی ناشی از رنگ‌های چاپی را ندارد. ژاکارد به دلیل تنوع و زیبایی نقوش، در طراحی لباس مجلسی و همچنین در صنعت دکوراسیون (پرده، روتختی) بسیار کاربردی است.

داماسک (Damask)

داماسک، که نامش از خاستگاه اولیه آن، شهر دمشق، گرفته شده است، با استفاده از تکنیک‌های بافت ساتن تولید می‌شود، از این رو دارای ظاهری درخشان و براق است. این پارچه از الگوهای تو در تو و معمولاً به صورت دو رو تهیه می‌شود، به طوری که الگوها از هر دو طرف کاملاً مشخص هستند. بافت داماسک از چندین لایه نخ تشکیل شده، بنابراین پارچه ضخیم و سنگین بوده و ایستایی خوبی دارد. در گذشته این پارچه از ابریشم بود و کالایی لوکس محسوب می‌شد، اما امروزه از پنبه، پشم و نخ‌های مصنوعی مانند پلی‌استر نیز در تولید آن استفاده می‌شود.

پارچه‌های پرزدار و عایق حرارتی (Pile and Insulating Fabrics)

این گروه از پارچه‌ها با ساختار سطح خاص خود (پرز یا برس خورده) شناخته می‌شوند و هدف اصلی آن‌ها ایجاد نرمی، ظاهر لوکس و به ویژه حفظ گرما است.

مخمل (Velvet) و مخمل کبریتی (Corduroy)

مخمل (Velvet)

مخمل به دلیل ساختار بافت پرز خود از سایر پارچه‌ها متمایز می‌شود. این ساختار زمانی ایجاد می‌شود که نخ‌های اضافی در پارچه پایه بافته شده و سپس بریده می‌شوند تا یک سطح متراکم، نرم و پرزدار ایجاد کنند. مخمل نمادی از تجمل و اشراف‌زادگی است و برای دوخت لباس شب و مانتوهای مجلسی کاربرد دارد.

انواع مخمل بر اساس فرآیند تکمیل:

  • مخمل کوبیده: پرزهای پارچه در یک جهت فشرده شده‌اند و پارچه به صورت دو رنگ (یک سمت براق و یک سمت تیره) دیده می‌شود.
  • مخمل برجسته: با استفاده از تمبرهای طرح‌دار و حرارت، طرح‌هایی روی سطح پارچه ایجاد می‌شود.
  • مخمل لیون: لوکس‌ترین نوع، دارای تراکم ساخت بالایی است و برای دوخت لباس‌های ضخیم مناسب است.

مخمل کبریتی (Corduroy)

مخمل کبریتی (کوردوروی) با داشتن برجستگی‌های ریز یا خطوط راه راه (Wale) در سطح خود مشخص می‌شود. ضخامت این راه راه یا خطوط متغیر است.

ساختار و دوام: محبوبیت مخمل کبریتی به دوام و ماندگاری قابل توجه آن برمی‌گردد. استفاده از این پارچه در صنعت مبلمان و روکش اتومبیل ۲۶، نشان دهنده استحکام ساختاری و مقاومت فوق‌العاده آن در برابر سایش مکانیکی است، که آن را از مخمل ساده متمایز می‌کند.

انواع کبریتی: انواع مختلف بر اساس فاصله خطوط و ترکیب الیاف دسته‌بندی می‌شوند: کبریتی فیلی (خطوط ضخیم، مناسب پالتو و کت‌های گرم)؛ کبریتی معمولی (۱۰ تا ۱۲ راه در اینچ)؛ و کبریتی اسپندکس (با خاصیت کشسانی برای لباس‌های ورزشی گرم).۲۷ مخمل کبریتی نازک‌تر برای دوخت لباس‌های بهاره و پاییزه استفاده می‌شود.

پارچه‌های پشمی و برس خورده

تویید (Tweed)

تویید پارچه‌ای است که به طور معمول از الیاف پشم ساخته می‌شود. ویژگی متمایز آن، بافت درشت و نازک است که از درهم تنیدن نخ‌های رنگی مختلف ایجاد شده و ظاهری روستایی دارد. تویید به دلیل خاصیت گرما و عایق بودن شناخته شده است. بافت تنگ و الیاف ضخیم آن را در برابر سایش و پارگی مقاوم می‌کند و محافظت عالی در برابر هوای سرد فراهم می‌سازد. تویید انتخابی ایده‌آل برای لباس‌های بیرونی زمستانی، کت و شلوار و دامن است.

فلانل (Flannel) و فلیس (Fleece)

هر دو پارچه برای ایجاد گرما و راحتی در فصول سرد شناخته شده‌اند.

  • فلانل (Flannel): این پارچه در اصل از پشم یا پنبه تهیه می‌شود و کلید گرمای آن در فرآیند “برس زدن” نهفته است. پارچه برس زده می‌شود تا الیاف بالا آمده و یک سطح نرم و مبهم (جیر) ایجاد کند. این فرآیند هوا را بین الیاف محبوس کرده و عایق ایجاد می‌کند. فلانل پنبه‌ای قابلیت تنفس و جذب رطوبت دارد. از معایب فلانل، جذب آب زیاد و عدم نفوذپذیری هوای بالا است، که آن را برای لباس‌های نزدیک به بدن کمتر مناسب می‌سازد.
  • فلیس (Fleece): برخلاف فلانل که معمولاً از پشم یا پنبه است، فلیس یک پارچه مصنوعی است که اغلب از پلی‌استر ساخته می‌شود. فلیس به دلیل نسبت گرمای بالا به وزن کم شناخته می‌شود. سطح برس خورده آن حفره‌هایی از عایق ایجاد می‌کند و همچنین دارای خاصیت جذب رطوبت است که کاربر را خشک و راحت نگه می‌دارد. فلیس به دلیل سبکی و عایق‌بندی عالی، برای فعالیت‌های خارج از منزل و کاپشن‌ها بسیار محبوب است.

پارچه‌های عایق حرارتی به دو روش اصلی عمل می‌کنند: تویید با استفاده از تراکم بافت بالا (Cause) حرکت هوا را کند می‌کند، در حالی که فلانل و فلیس با ایجاد حجم و پرز در سطح (Cause) هوا را در حفره‌ها محبوس می‌کنند. فلانل با وجود خواص طبیعی، جذب آب بالایی دارد؛ اما فلیس (سنتتیک) سبک‌تر و دافع رطوبت است، که این تمایز ساختاری، کاربردهای آن‌ها را در شرایط مختلف آب و هوایی تعیین می‌کند.

تحلیل پارچه‌های کشباف (Knit Fabrics)

پارچه‌های کشباف به دلیل ساختار حلقه‌ای خود، انعطاف‌پذیری و خاصیت کشسانی عالی دارند و برای پوشاک روزمره و فعال بسیار مناسب هستند.

کشباف یک رو (Single Knit) – ژرسه (Jersey)

پارچه ژرسه (Jersey) یک کشباف ساده و سبک است که می‌تواند از پنبه، پلی‌استر یا ترکیبی از الیاف بافته شود. این پارچه فوق‌العاده کشسان و رطوبت‌گیر است. ژرسه پنبه‌ای ارگانیک دارای نفوذپذیری هوای خوبی است و به دلیل نرمی و راحتی، به طور گسترده‌ای در تی‌شرت‌ها، لباس خواب و لباس‌های خانگی استفاده می‌شود. با این حال، ژرسه ساده (تک رو) مستعد لوله شدن لبه‌ها و پیچش است.

کشباف دو رو (Double Knit) – اینترلاک، ریب و دورس

ریب (Rib)

ریب یا بافت دنده‌ای، پارچه‌ای کشباف است که پشت و روی آن شبیه به هم بوده و تنها حلقه‌های رو مشاهده می‌شوند. این ساختار کشسانی و انعطاف‌پذیری بسیار بالایی به پارچه می‌دهد.

اینترلاک (Interlock)

اینترلاک گونه‌ای از بافت دنده‌ای است که از ترکیب دو بافت دنده‌ای (ریب) با یکدیگر ساخته می‌شود، به همین دلیل به آن پارچه دو رو نیز می‌گویند.

مزایای ساختاری اینترلاک: این ساختار دوگانه، پایداری ابعادی عالی را فراهم می‌کند و تمایل پارچه به کشش یا تاب برداشتن (پیچش لبه‌ها) را به حداقل می‌رساند. این ثبات باعث می‌شود که اینترلاک نسبت به ژرسه ساده، کیفیت دست بهتر و ماندگاری شکل بالاتری داشته باشد. این پارچه ضخیم و نرم بوده، حفظ گرمای خوبی دارد و به دلیل ساختار دو لایه، حفره‌های عایق هوا ایجاد می‌کند. اینترلاک به طور گسترده‌ای برای دوخت گرمکن، لباس‌های زیر، شورت و لباس خواب استفاده می‌شود.

دورس (Dors)

دورس نوعی از بافت گردباف است که روی آن صاف و یک دست (تیپ) و پشت آن دارای تارهای نخ ضخیم‌تر (معمولاً پنبه‌ای) است. این ساختار به طور خاص مهندسی شده است تا با داشتن لایه ضخیم‌تر در پشت (Cause)، عایق حرارتی ایجاد کند و آن را برای فصول سرد مناسب سازد.

انواع دورس: دورس دو نخ (ضخامت کمتر، مناسب بهاره)، دورس پنبه لاکرا (بهترین گزینه برای لباس‌های زمستانی به دلیل راحتی و کشش) و دورس گلکسی (حاوی الیاف مصنوعی فیلامنت، متداول در لباس‌های پاییزه و ورزشی).

جدول مقایسه پارچه‌های کشباف کلیدی

پارچهساختار بافتثبات ابعادیحفظ گرماکاربرد عمده
ژرسه (Jersey)کشباف ساده (یک رو) ۳متوسط (مستعد پیچش)کمتی‌شرت، لباس تابستانی ۳
اینترلاک (Interlock)دو بافت دنده‌ای (دو رو) ۳۴عالی (ضد پیچش) ۳۵خوبلباس فعال، گرمکن، لباس زیر ۳۴
دورس (Dors)گردباف، پشت نخ ضخیم ۳۶خوبعالیلباس‌های ورزشی زمستانی، سوئیشرت ۱۱

الگوهای بافته شده و موارد خاص مواد

الگوهای شطرنجی: گینگهام در برابر تارتان

الگوهای شطرنجی و چهارخانه از تقاطع خطوط موازی عمودی و افقی با رنگ‌ها و ضخامت‌های متفاوت ایجاد می‌شوند

گینگهام (Gingham)

گینگهام یک الگوی شطرنجی نمادین است که معمولاً از ترکیب دو رنگ (اغلب سفید با آبی یا قرمز) تشکیل شده است. نکته فنی مهم در مورد گینگهام این است که الیاف آن قبل از بافته شدن رنگ می‌شوند (Yarn-dyed). این روش تولید باعث می‌شود که پارچه گینگهام سمت جلو و پشت نداشته باشد و هردو طرف ظاهر یکسانی داشته باشند، که یک شاخص فنی از کیفیت رنگرزی و یک مزیت کاربردی در برش و دوخت است. گینگهام پارچه‌ای سبک وزن، پنبه‌ای یا ترکیبی از پنبه با نخ‌های دیگر است و برای لباس‌های تابستانی، پیراهن و لباس کودکان مناسب است.

تارتان (Tartan)

تارتان (که در اسکاتلند به آن پِلِد نیز می‌گویند) دارای الگوی نوارهای افقی و عمودی پیچیده‌تر است. تارتان به الگوی بافت مرتبط است و هویت تاریخی غنی دارد. الگوهای آن همیشه یکسان نیست و این طرح‌ها در اواخر قرن هجدهم به صورت تجاری و در مقیاس بزرگ تولید شدند. تارتان به دلیل ساختار پشمی و عایق‌بندی خود، برای پتوهای بزرگ و لباس‌های زمستانی استفاده می‌شود.

دانتل و گیپور (Lace and Guipure)

این پارچه‌های تزئینی، که در لباس‌های مجلسی و عروس کاربرد فراوان دارند، در لطافت، استحکام و نحوه دوخت با هم تفاوت‌های ساختاری دارند.

  • گیپور (Guipure): این پارچه سفت‌تر و مقاوم‌تر از دانتل است. به دلیل استحکام بیشتر، دوام بالاتری دارد و معمولاً پوشیده‌تر است و بدون لایه زیرین نیز قابل استفاده است. با این حال، دوخت طرح‌های پیچیده و سنگین آن نیاز به مهارت بیشتری دارد.
  • دانتل (Dantel): دانتل نرم‌تر و لطیف‌تر است، اما ظریف‌تر و آسیب‌پذیرتر است. شفافیت دانتل بیشتر است و در اغلب موارد برای حفظ پوشیدگی نیاز به لایه زیرین دارد. نرمی و انعطاف‌پذیری دانتل، فرآیند دوخت آن را ساده‌تر می‌کند.

چرم طبیعی و مصنوعی (Leather)

چرم طبیعی از پوست حیوانات به دست می‌آید، در حالی که چرم مصنوعی از جنس پارچه پوشیده شده با پلاستیک مخصوص تولید می‌شود.۴۲ تمایز ساختاری و حسی بین این دو ماده حیاتی است:

  • انعکاس نور: چرم مصنوعی به دلیل سطح یکنواخت، نور را به طور منظم و یکدست منعکس می‌کند؛ در حالی که سطح ناهمگون چرم طبیعی، انعکاس نامنظمی از نور دارد.
  • بوی چرم: چرم طبیعی بویی خاکی و کمی شیرین دارد؛ در حالی که بوی چرم مصنوعی یادآور بوی مواد شیمیایی است.
  • جنس پشت چرم: پشت چرم طبیعی دارای پرز است، اما پشت چرم مصنوعی با نخ بافته شده است.
  • عملکرد و قیمت: چرم طبیعی دوام بالاتری دارد، رطوبت را به خوبی جذب می‌کند، گران‌تر است و تنوع رنگی کمتری نسبت به چرم مصنوعی دارد.

منسوجات ترکیبی، عملکردی و فناوری‌های نوظهور

با توجه به اینکه هیچ الیاف منفردی تمام خواص مطلوب (دوام، راحتی، قیمت مناسب) را به طور همزمان ندارد، مهندسی پارچه به شدت به سمت ترکیب الیاف (Blends) و استفاده از فناوری‌های پیشرفته روی آورده است.

منسوجات ترکیبی و بهبود خواص

ترکیب الیاف در صنعت نساجی یک استراتژی مهندسی برای دستیابی به مجموعه‌ای از خصوصیات بهینه است. اهداف اصلی شامل موارد زیر است:

  1. بهبود خواص عملکردی: ترکیب راحتی الیاف طبیعی (مثل پنبه) با دوام، مقاومت در برابر چروک، و استحکام الیاف مصنوعی (مثل پلی‌استر).
  2. ایجاد بافت و افکت‌های رنگی مختلف: امکان پذیر کردن رنگرزی‌های خاص و بافت‌های نوین.
  3. مدیریت هزینه‌ها: کاهش قیمت نهایی محصول با جایگزینی بخشی از الیاف گران‌بها (مثل پنبه تمیز) با الیاف مقرون به صرفه‌تر.

مطالعه موردی: پلی‌استر-پنبه (P/C): این ترکیب نه تنها قیمت محصول را متعادل می‌کند، بلکه پارچه‌ای با راحتی نسبتاً بالای پنبه و دوام، مقاومت شیمیایی، و مقاومت در برابر حرارت متوسط (بهتر از پنبه خالص) ارائه می‌دهد.

با این حال، باید به چالش‌های کنترل کیفیت در فرآیند ترکیب توجه داشت. در بسیاری از کارخانجات، به دلیل فشار مدیریت برای کاهش ضایعات، ضایعات نرم تولید شده در فرآیند بدون ملاحظات کافی در سالن مخلوط کردن وارد می‌شوند.  این عمل، اگرچه ممکن است به ظاهر ضایعات را کاهش دهد، اما در عمل کیفیت متوسط الیاف مخلوط شده را پایین می‌آورد و می‌تواند منجر به عدم انطباق محصول نهایی با استانداردهای فیزیکی و رنگی تعیین شده گردد. این امر بر ضرورت اجرای سیاست‌های دقیق کنترل کیفیت در تمامی مراحل ریسندگی تأکید دارد.

پارچه‌های عملکردی و ورزشی

پوشاک ورزشی مدرن به شدت به الیاف مصنوعی و ترکیبی متکی است تا خواص مدیریت رطوبت، کشش و سبکی را فراهم کند:

  • پلی‌استر-الاستین: این ترکیب، که انعطاف‌پذیری و قابلیت کشش بالایی دارد، برای ورزش‌هایی که نیاز به دامنه حرکت وسیع دارند (مانند بدن‌سازی یا ورزش‌های رزمی) ایده‌آل است.
  • میکروفایبر: این پارچه از ترکیب نایلون و پلی‌استر با الیاف بسیار ریز تولید می‌شود. میکروفایبر به دلیل قدرت جذب رطوبت بالا و تبخیر سریع، انتخابی عالی برای افراد با تعریق زیاد است، هرچند دوام آن ممکن است نسبتاً کمتر باشد. این مثال نشان می‌دهد که با تغییر ساختار الیاف مصنوعی در سطح میکرو، می‌توان بر ضعف ذاتی آن‌ها در تهویه (مشکلی که در پلی‌استر خالص وجود دارد ) غلبه کرد و محصولی با عملکرد برتر در مدیریت رطوبت تولید نمود.
  • نئوپرن: این پارچه، که در لباس‌های ورزش‌های آبی (غواصی) کاربرد دارد، در دو نوع سلول باز (گران‌تر با ارتجاعی بالا) و سلول بسته (نفوذپذیری آب کمتر و قیمت پایین‌تر) تولید می‌شود.

منسوجات هوشمند (Smart Textiles)

منسوجات هوشمند یا الکترونیکی، پارچه‌هایی هستند که با ادغام آشکارسازهای نازک، لوازم الکترونیکی، و نانوسازه‌ها، قادر به تعامل با محیط و جمع‌آوری اطلاعات هستند. این فناوری نه تنها زیبایی‌شناسی را ارتقا می‌دهد، بلکه عملکرد و کاربرد منسوجات را به طور چشمگیری بهبود می‌بخشد.

انواع منسوجات هوشمند بر اساس عملکرد:

  1. مواد هوشمند منفعل (Passive): این مواد صرفاً شرایط محیطی یا محرک‌ها را درک می‌کنند. مثال‌ها شامل حساسیت به تغییر رنگ، شکل، یا مقاومت حرارتی و الکتریکی است.
  2. مواد هوشمند فعال (Active): این مواد می‌توانند به محرک‌های خارجی واکنش نشان دهند. به عنوان مثال، یک پیراهن فعال می‌تواند به افزایش دما واکنش نشان داده و آستین‌ها را به طور خودکار بالا بکشد.
  3. مواد هوشمند سطح بالا: این مواد شامل حسگرهایی برای دریافت سیگنال‌ها، قابلیت پردازش داده‌ها، و امکان تغییر شکل، اندازه، یا عمل مطابق با تابع داده‌شده هستند.

چشم‌انداز بازار: تقاضا برای منسوجات هوشمند در صنعت مد و پوشاک به سرعت در حال رشد است؛ پیش‌بینی می‌شود بازار جهانی این منسوجات از ۱.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ به ۵.۳ میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۴ افزایش یابد که نشان‌دهنده نرخ رشد ترکیبی سالانه است. این رشد توسط نیاز به درک شرایط بدن از طریق آشکارسازهای مختلف و توانایی پارچه در پاسخ به این اطلاعات هدایت می‌شود.

استانداردهای کیفی، ایمنی و پایداری (Industry Standards)

رعایت استانداردهای بین‌المللی در صنعت نساجی، نه تنها برای تضمین کیفیت و دوام محصول بلکه برای حفاظت از سلامت مصرف‌کننده، کارگران، و محیط زیست ضروری است.

استانداردهای سلامت و ایمنی شیمیایی

STANDARD 100 by OEKO-TEX: این استاندارد شناخته‌شده‌ترین گواهینامه مؤسسه بین‌المللی اکوتکس است و بر سلامت محصولات نساجی متمرکز است. این استاندارد شامل تست‌های کنترل کیفیت و آزمایش‌های دقیق برای شناسایی مواد شیمیایی مضر در الیاف، نخ، و پارچه است.۳۴

  • سطح ۱ (Level 1): سخت‌گیرانه‌ترین سطح این استاندارد است که الزامات آن برای حساس‌ترین گروه‌های مصرف‌کننده نهایی، یعنی نوزادان و خردسالان تا ۳۶ ماهگی، طراحی شده است.

ZDHC (Zero Discharge of Hazardous Chemicals): این استاندارد یک ابتکار بین‌المللی است که هدف اصلی آن حذف کامل مواد شیمیایی خطرناک از زنجیره تأمین صنعت نساجی است تا ریسک‌های مربوط به سلامت انسان و محیط زیست کاهش یابد.

استانداردهای تست فیزیکی و دوام (ISO)

تست نساجی شامل تعیین و ارزیابی مواد، ساختار، و خواص پارچه‌ها در اشکال مختلف (الیاف، نخ، پارچه) و در محیط‌های مختلف (مانند دما، رطوبت، نور خورشید) است. هدف این آزمایش‌ها اطمینان از مطابقت منسوجات با ویژگی‌های مورد نظر (مانند راحتی، دوام، و ایمنی) است.

ISO 13934: این مجموعه استاندارد برای تست مقاومت کششی (Tensile Strength) پارچه استفاده می‌شود و مستقیماً بر دوام و عمر مفید منسوجات تأثیر می‌گذارد.

استانداردهای ایمنی و اشتعال‌پذیری

اشتعال‌پذیری یک پارچه به عوامل متعددی مانند محتوای الیاف، وزن، و فرآیندهای تکمیل بستگی دارد.

  • عوامل مؤثر: پارچه‌های سنگین (مانند لباس کار) دیرتر از پارچه‌های سبک (مانند تور یا ابریشم) آتش می‌گیرند. همچنین، پارچه‌هایی که دارای سطح پرزدار یا کرکی هستند (مانند مخمل یا فلانل)، به دلیل تماس بیشتر الیاف با اکسیژن هوا، سریع‌تر مشتعل می‌شوند.
  • رفتار الیاف مصنوعی: پارچه‌های مصنوعی هنگام سوختن، به جای خاکستر شدن، ذوب می‌شوند و این مواد مذاب با پوست تماس پیدا کرده و سوختگی جدی ایجاد می‌کنند.
  • روش‌های تست: استانداردهایی مانند ۱۶ CFR Part 1610 (آمریکا) و BS 5438 (بریتانیا) برای ارزیابی اشتعال‌پذیری پارچه‌ها بر اساس زمان عبور شعله از نمونه تحت شرایط استاندارد (مانند اعمال شعله ۴۵ درجه به مدت یک ثانیه) استفاده می‌شود.

تضاد در استانداردهای ایمنی: یک چالش مهم در صنعت نساجی، تناقض بالقوه میان استانداردهای اشتعال‌پذیری و استانداردهای شیمیایی است. برای برآورده کردن الزامات سختگیرانه ایمنی در برابر آتش (به خصوص در الیاف مصنوعی که ذوب می‌شوند)، اغلب نیاز به استفاده از مواد شیمیایی بازدارنده شعله (Flame Retardants) است. با این حال، بسیاری از این مواد شیمیایی ممکن است در لیست مواد مضر استانداردهایی مانند OEKO-TEX 100 یا ZDHC قرار گیرند. بنابراین، تولیدکنندگان باید فرآیندهای مهندسی را به گونه‌ای تنظیم کنند که از بازدارنده‌های شعله‌ای استفاده شود که علاوه بر حفظ ایمنی در برابر آتش، سلامت مصرف‌کننده را نیز به خطر نیندازد.

استانداردهای زیست‌محیطی و پایداری

GOTS (Global Organic Textile Standard): این گواهینامه جهانی، استفاده از منابع ارگانیک را در تمام مراحل تولید، از برداشت تا محصول نهایی، تعریف می‌کند. برای دریافت این گواهینامه، محصول نساجی باید حداقل دارای ۷۰ درصد مواد اولیه حاصل از کشاورزی ارگانیک باشد.

Bluesign: این استاندارد جامع برای اطمینان از تولید پایدار و مسئولانه طراحی شده است. Bluesign بر پنج اصل کلیدی استوار است: حذف مواد شیمیایی مضر، به حداقل رساندن اثرات زیست‌محیطی، کاهش مصرف منابع (آب و انرژی)، کنترل دقیق فرآیندها، و کاهش ضایعات.

استانداردهای کلیدی صنعت نساجی

استانداردهدف اصلیتمرکزحوزه کاربرد
OEKO-TEX 100سلامت محصول و ایمنی شیمیاییتست مواد شیمیایی مضر در محصول نهاییمحصولات نساجی پوشیدنی (به ویژه نوزادان)
ISO 13934تست مقاومت کششی (دوام مکانیکی)ارزیابی خواص فیزیکی پارچه (استحکام، کشش)ارزیابی کیفیت فنی منسوجات
GOTSپایداری و محتوای ارگانیکتضمین حداقل ۷۰٪ محتوای ارگانیک در مواد اولیهمحصولات نساجی ارگانیک
Bluesignتولید پایدار و مسئولانهمدیریت فرآیندها (آب، انرژی، مواد شیمیایی) و کاهش ضایعاتکلیه زنجیره تأمین نساجی

پایداری، ملاحظات زیست‌محیطی و اثرات بلندمدت

افزایش آگاهی از آسیب‌های ناشی از مواد مصنوعی به محیط زیست، تقاضا برای پایداری در صنعت نساجی را به یک فاکتور رقابتی تبدیل کرده است. بررسی اثرات زیست‌محیطی باید شامل چرخه عمر کامل الیاف، از تولید تا دفع، باشد.

چالش‌های زیست‌محیطی الیاف طبیعی

با وجود مزایای زیست‌تخریب‌پذیری و تجدیدپذیری الیاف طبیعی ، تولید آن‌ها در فاز کشاورزی چالش‌هایی جدی را به همراه دارد:

  • مصرف آب بالا: کشت پنبه به میزان زیادی آب نیاز دارد. به طور میانگین، تولید تنها یک کیلوگرم پنبه ممکن است تا بیش از ۱۰,۰۰۰ لیتر آب مصرف کند، که فشار عظیمی بر منابع آبی محلی وارد می‌سازد.
  • آلودگی شیمیایی: کشت پنبه برای دستیابی به بهره‌وری بالا، به مصرف کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات بستگی دارد. این مواد می‌توانند به آب‌های زیرزمینی و خاک ناکیف نفوذ کرده و به اکوسیستم آسیب برسانند.
  • راهکارهای کاهش اثرات: استفاده از سیستم‌های آبیاری کارآمد (مانند آبیاری قطره‌ای) می‌تواند مصرف آب را به شدت کاهش دهد. همچنین، ترویج کشت ارگانیک پنبه، که به جای مواد شیمیایی از کودهای طبیعی و روش‌های بیولوژیکی برای مقابله با آفات استفاده می‌کند، برای حفظ سلامت خاک و آب ضروری است.

تأثیرات الیاف مصنوعی بر محیط زیست

بزرگترین چالش الیاف مصنوعی در فاز مصرف و دفع متمرکز است. الیاف مصنوعی (مانند پلی‌استر و نایلون) که از ترکیبات شیمیایی پتروشیمیایی ساخته می‌شوند، زیست‌تخریب‌پذیر نیستند و ممکن است صدها سال طول بکشد تا تجزیه شوند.

  • تولید میکروپلاستیک‌ها: در اثر سایش و به ویژه شستشوی لباس‌های ساخته شده از الیاف مصنوعی در ماشین لباسشویی، این مواد خرد شده و میکروپلاستیک‌های ثانویه (ذرات کمتر از ۵ میلی‌متر) تولید می‌شوند.
  • آلودگی بلندمدت: این ذرات ریز پلاستیکی وارد محیط زیست (آب و خاک) شده و به دلیل ماندگاری بالا، پیامدهای منفی چشمگیری برای سلامت انسان و اکوسیستم‌ها ایجاد می‌کنند.
  • مزایای الیاف طبیعی: در مقابل، الیاف طبیعی به دلیل قابلیت تجزیه زیستی، به حفظ محیط زیست کمک می‌کنند و یک گزینه پایدارتر به شمار می‌روند.

توجه به این تفاوت‌ها نشان می‌دهد که تلاش‌های پایداری در نساجی باید دو مسیر موازی را طی کنند: در حوزه الیاف طبیعی، تمرکز بر کاهش مصرف منابع در فاز تولید (آب و آفت‌کش‌ها) است؛ در حالی که در حوزه الیاف مصنوعی، چالش اصلی، مدیریت آلودگی در فاز مصرف و توسعه راهکارهایی برای زیست‌تخریب‌پذیری این پلیمرها در بلندمدت است.

انتخاب پارچه بر اساس تحلیل ساختاری و عملکردی

این بررسی نشان می‌دهد که هویت و عملکرد نهایی یک منسوج بیش از نوع الیاف (طبیعی یا مصنوعی) به روش ساختاردهی و مهندسی بافت یا کشباف آن بستگی دارد. درک دقیق روش‌های تولید (مانند بافت سبدی آکسفورد، بافت متراکم سرژه در گاباردین، یا تاب نخ‌های کرپ در ژرژت) برای پیش‌بینی خواص عملکردی پارچه در کاربردهای مختلف ضروری است.

معیار تحلیلپارچه‌های کلیدی و ساختار مرتبطخواص عملکردی حاصل از ساختار
ساختار بافت مقاومدنیم، گاباردین (کجراه/تراکم بالا)مقاومت فوق‌العاده در برابر سایش و پارگی، دوام بالا.
ساختار بافت تزئینیژاکارد (طرح بافته شده)، ساتن (نخ بلند روی تار)پایداری طرح، سطح براق و لغزنده.
خواص حرارتی و پرزتویید، دورس (لایه پشتی ضخیم)، فلانل (برس خورده)حفظ گرما و عایق‌بندی بالا از طریق حبس هوا.
کشش و پایداریاینترلاک (کشباف دو رو)پایداری شکل عالی، ضد پیچش لبه‌ها، مناسب برای لباس‌های فعال.
ظرافت و ریزشژرژت (نخ تابیده، بافت محکم)، تافته (نخ تابیده، آهار بالا)ریزش زیبا و حالت چروک عملکردی (ژرژت) یا ایستایی سفت و خشک (تافته).

انتخاب پارچه در بین صدها نوع پارچه باید بر اساس نیاز به استحکام (دنیم و گاباردین)، ظاهر لوکس (ساتن و مخمل)، گرما (دورس و تویید) یا ثبات شکل (اینترلاک) انجام شود؛ زیرا هویت پارچه نه تنها از الیاف، بلکه از معماری فیزیکی آن نشأت می‌گیرد. این تحلیل ساختاری، مبنای اصلی برای طراحی و انتخاب منسوجات تخصصی در صنعت پوشاک و دکوراسیون است.

منسوجات، مواد مهندسی شده‌ای هستند که خواص نهایی آن‌ها حاصل ترکیب هوشمندانه منشأ شیمیایی الیاف و سازمان مکانیکی بافت است. طبقه‌بندی منسوجات باید هم بر پایه منشأ (طبیعی سلولزی/پروتئینی، بازیافتی، و مصنوعی) و هم بر اساس ساختار (بافته، کشباف، و بی‌بافت) صورت پذیرد تا درک کاملی از عملکرد پارچه حاصل شود.

جمع‌بندی نهایی:

اگر این مقاله برای شما جذاب بود شاید مقاله بهترین جنس پارچه لباس کار هم برای شما جذاب باشد.

  1. اهمیت انتخاب الیاف: انتخاب هوشمندانه الیاف ترکیبی (مانند پلی‌استر-پنبه) کلید دستیابی به تعادل بین راحتی تنفسی الیاف طبیعی (که ذاتاً الاستیسیته ضعیفی دارند) و دوام مکانیکی و مقاومت در برابر چروک الیاف مصنوعی است.
  2. روند فناوری: آینده صنعت نساجی با سرعت بالایی به سمت منسوجات هوشمند (Smart Textiles) حرکت می‌کند که قابلیت‌های سنجش و واکنش را به پارچه‌ها می‌افزایند. این امر نیازمند ادغام فناوری نانو و الکترونیک در فرآیندهای ریسندگی و بافندگی است.
  3. حیاتی بودن استانداردها: رعایت استانداردهای جهانی مانند OEKO-TEX 100 (سلامت شیمیایی) و ISO 13934 (دوام فیزیکی) برای دسترسی به بازارهای بین‌المللی ضروری است. همچنین، استانداردهای پایداری مانند GOTS و Bluesign به فاکتورهای تعیین‌کننده رقابت در صنعت مدرن تبدیل شده‌اند.
  4. مسئولیت زیست‌محیطی: اگرچه الیاف طبیعی دارای مزیت ذاتی زیست‌تخریب‌پذیری هستند ، مدیریت مصرف آب و آفت‌کش‌ها در کشت آن‌ها حیاتی است. در مقابل، صنعت باید به طور جدی به مسئله تولید میکروپلاستیک‌ها از الیاف مصنوعی در طول عمر محصول (به ویژه در فرآیند شستشو) بپردازد تا تهدید پنهان آلودگی کاهش یابد.

توصیه‌های راهبردی:

  • بهینه‌سازی استراتژی ترکیب الیاف: تولیدکنندگان باید استراتژی ترکیب را نه تنها بر اساس هزینه، بلکه بر اساس ملاحظات دقیق عملکردی (بهبود استحکام و مقاومت در برابر چروک) و حذف عوامل ریسک (مانند جلوگیری از ورود ضایعات نرم کنترل‌نشده) تنظیم کنند تا از حفظ کیفیت متوسط اطمینان حاصل شود.
  • تمرکز بر نوآوری پایدار: سرمایه‌گذاری بر روی نسل‌های جدید الیاف بازیافتی (مانند لیوسل) که فرآیندهای تولید کم‌خطرتر دارند، و همچنین ترویج استفاده از پنبه ارگانیک و روش‌های آبیاری کارآمد برای کاهش فشار بر منابع آبی، یک الزام راهبردی است.
  • انطباق جامع با استانداردها: شرکت‌ها باید سیستم‌های کنترل کیفیت خود را به گونه‌ای تنظیم کنند که همزمان استانداردهای فیزیکی (ISO) و استانداردهای شیمیایی (OEKO-TEX, ZDHC) را برآورده سازند، به ویژه در مورد استفاده از مواد شیمیایی تکمیل‌کننده (مانند بازدارنده‌های شعله) که ممکن است در لیست مواد ممنوعه قرار گیرند.

منابع:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *